سفرنامه

سفرنامه سفرنامه قشم - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه قشم: مدرسه شیب دراز

این اثر را مهدیه عابدی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. سفرنامه قشم مریم موهای مشکیش را از جلوی صورتش کنار زد و گفت: «هم‌کلاسیم جیغ زد و سقف مدرسه ریخت.» چشم دوخته بودم به بُته‌جقه‌هایی که روی دست‌هایم بالا می‌روند. دست کشیدم روی حاشیه […]

سفرنامه سفرنامه کیش - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه کیش: کیش و مات

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. سفرنامه کیش کرونا که آمد، فکر سفر هم حرام شد. نه این که تا قبلش جهان‌گرد باشم، اما سالی یک بار را حداقل تا دم خزر می‌رفتم. البته بهتر است بگویم می‌رفتیم، چون من […]

سفرنامه سفرنامه اردبیل - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه اردبیل: سیبری ایران

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. بعد از ساعت‌ها فکرکردن و رای‌گیری بین اعضای خانواده، تصمیم بر آن شد که انتخاب مقصد سفر را بر عهده بودجه بگذاریم. پیامک‌های کارت بانکی خبر از آن می‌داد که سفر با خودرو شخصی […]

سفرنامه سفرنامه چابهار - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه چابهار: از کوهستان تا اقیانوس

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. سفرنامه چابهار: از کوهستان تا اقیانوس «انشاالله سجاد جان تو هم با یک دختر خوب آشنا بشی و مثل سامان من چند تا نوه زیبا برای مامان و بابات بیاری و خوشحالشون بکنی.» عمه […]

سفرنامه سفرنامه تهران - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه تهران: پایتخت

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. سفرنامه تهران: بایرامیز موبارک… چند روزی مانده به عید نوروز، با همسفرانی که یکی دست‌شکسته بود و دیگری شاید دل‌شکسته به راه افتادیم. دقیقا چند ساعت قبل از تحویل سال با دیدن بادکنک‌های غول‌پیکری […]

سفرنامه سفرنامه کوچصفهان - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه کوچصفهان: جای خالی

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. معلوم نشد آخر مجبورمان کرده بودند یا نه. نوجوان بودم. یادم است عمه‌ام زنگ زد و گفته بود: «بریم شمال. چند روز ویلای ما کوچصفهان، چند روز هم بریم انزلی ویلای شما». پدرم گوشی […]

سفرنامه سفرنامه کاشان - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه کاشان: ۴۲ ساعت تمام

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. هر سفر درست مثل یک کتاب می‌ماند. در برگ‌برگ خودش کلی درس به خواننده‌اش منتقل می‌کند. گاهی اون خواننده اون‌ها رو بلده و گاهی هم برای اولین بار به گوشش رسیده . من از […]

سفرنامه سفرنامه قم - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه قم: طوفان سیزده بدر

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. تا حدود چند سال قبل این مشکل و معضل برای ما وجود داشت که همیشه اتفاقی در سیزده بدر می‌افتاد که نمی‌گذاشت ما از بودن در طبیعت لذت ببریم. گاها باران بود و حتی […]

سفرنامه سفرنامه شیراز - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه شیراز و پاسارگاد: شُله به فالوده

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. اولین تجربه ایرانگردی من از خوابگاه دانشجویی شروع شد. با هرکس دوست می‌شدم غذای شهرش رو می‌خوردم و توی حال‌وهواش قرار می‌گرفتم. یک روز یکی از بچه‌ها که از بنارویه بود، بهم زنگ زد […]

سفرنامه سفرنامه اصفهان - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه اصفهان: نصف دنیا

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. بعد از ظهر بود بودباران شدیدی شروع به باریدن گرفته بود. آسمان پر شده بود از ابرهای سیاه! پدر جان با این شرایط آب‌وهوایی ناراضی بود. به هر ترفندی بود، راضیش کردیم. در ابتدای […]

سفرنامه سفرنامه ارومیه - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه ارومیه: تُنگ آبی

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. سر می‌چرخانم میان انبوه مسافرها. مهمان‌دار از انتهای صندلی‌ها نگاهم می‌کند. تنها من و او بیدار هستیم و بقیه با گردن‌هایی کج و دهانی باز خوابیده‌اند. من نقاب پنجره را بالا می‌زنم و آرزو […]

سفرنامه سفرنامه مریوان از نیما قادری - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه مریوان: عبور از دروازه اسرارآمیز

این اثر را نیما قادری برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. ساعت پنج‌ونیم بالاخره آمدند. از پنج صبح در میدان آخر شهر منتظر همسفرهایمان هستیم. مسیر قروه-سنندج: استارت و شروع حرکت! مسیر نسبتا طولانی تا جاهای دیدنی سنندج در پیش داریم. شیشه ماشین پایین است. […]

سفرنامه سفرنامه دورود از محسن یاراحمدی - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه دورود: صفرنامه

این اثر را محسن یاراحمدی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. داستان من مربوط به سفر خودم نیست، ولی تو داستانم یه نفر به سفر رفت‌. یه سفر دور و دراز… کلاس دوم دبستان بودم. یه پنجشنبه بارونی آذرماه داشتم از مدرسه برمی‌گشتم خونه. اون […]

سفرنامه سفرنامه ساری از زهراسادات سیدرضایی- هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه ساری: مازندرانی که هدیه تولدم بود

این اثر را زهرا سادات سیدرضایی برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. سفر با قطار همیشه امن و کند پیش می‌ره، ولی با راه‌آهن جادوییِ شمالِ ایران، دلت می‌خواد تا ابد طول بکشه. قصدم این بود که زندگی روزمره‌ام رو متوقف و فراموش کنم تا […]

سفرنامه سفرنامه مهشد - هزارویک سفر، مسابقه سفرنامه نویسی علی بابا
سفرنامه مشهد: مهمان ویژه امام

این اثر را یک شرکت‌کننده برای هزارویک سفر (مسابقه سفرنامه‌نویسی علی‌بابا-۱۴۰۱) ارسال کرده و در مجله گردشگری علی‌بابا منتشر شده است. چند ماهی بود که منتظر جواب تماس دکتر بودیم تا از رشت به تهران برویم. چون مصادف شده بود با زمان شروع کرونا؛ به همین خاطر عمل جراحی صورت محمدصادق به تعویق افتاده بود. […]