داستانهای علی بابا داستان تیمها و آدمهاست. قصههای عجیبوغریبی نیست که از دل افسانهها بیرون کشیده باشیم. حکایت همین آدمهای معمولی است که آرزوهای بزرگ دارند و با پشتکاری مثالزدنی، آرزوهای ریز و درشتشان را کنار هم جا دادهاند و آرزوهای بزرگتر ساختهاند. زنان و مردانی که خلاقند و از همه فرصتها برای بالا رفتن از کوه بدون قله استفاده میکنند.
حالا ما میخواهیم داستان همین آدمها را برایتان تعریف کنیم. داستانهای علی بابا را از دل همکاریها و همدلیها بیرون بیاوریم و نتایج طلایی آنها را برایتان بازگو کنیم. میخواهیم به زبان ساده بگوییم که تیمهای کوچک و بزرگ در علی بابا چه میکنند و روزشان را چطور به شب میرسانند.
در اولین مقاله از سری مقالههای معرفی تیمهای علی بابا، قرعه به نام تیمی افتاده که همه سرمایهاش واژه و کلمه است؛ یعنی تیم محتوا و کپیرایتینگ علی بابا.
سلام و علیک با تیم محتوا و کپیرایتینگ علی بابا
تیم محتوا وکپیرایتینگ علی بابا تیم هفتنفرهای است که در واحد بازاریابی علی بابا مستقر شده است. اگر از کاروبار تیم محتوا بپرسید میتوانیم اینطور بگوییم که همه کلمههایی که برند علی بابا برای ساختن ارتباط با دنیای بیرون به کار میگیرد، از تیم محتوا بیرون میآید. به بیان دیگر تیم محتوا زبان علی باباست و هر جا که به ارتباطات کلامی نیاز باشد، تیم محتوای علی بابا کلمهها را از گنجینه بیرون میکشد و تلاش میکند تا کلامش به بهترین شکل منعقد شود.
بابک، سمیرا، زهرا، سولماز، نگین، متینه و یوسف چرخدندههایی هستند که در تیم محتوا کنار هم جفتوجور شدهاند. هر کدام بخشی از کار را به عهده گرفتهاند و مشغول سروسامان دادن به آن حوزه از محتوا هستند. اگر بخواهیم همه پروژهها و حیطههای کاری اعضای تیم محتوا را به تفکیک معرفی کنیم به سرفصلهای زیر میرسیم:
- مدیریت مجله گردشگری علی بابا
- مدیریت پروژه و تولید پادکست رادیو دور دنیا
- مدیریت پروژه و تولید کتاب سفر علی بابا
- تولید محتوای شبکههای اجتماعی و مجله گردشگری علی بابا
- کپیرایتینگ
- یوایکسرایتینگ
در ادامه ضمن اینکه هر کدام از این بخشها را بیشتر برایتان باز میکنیم، میرویم که به ترتیب حروف الفبا، با تکتک اعضای تیم هم گپوگفتی داشته باشیم و با آنها بیشتر آشنا شویم.
بابک، سردبیر مجله گردشگری علیبابا و مدیر پروژه مسابقه سفرنامهنویسی
بابک، سردبیر مجله گردشگری علیبابا و مدیر پروژه مسابقه سفرنامهنویسی است و عین کف دست، واژه و جمله و پاراگراف را میشناسد. با محتوا رفیق است و ارزش محتوای خوب را میداند. خودش میگوید آموزش دادن خلاقیت در نوشتار و روایتشناسی یکی از شیرینترین بخشهای کارش است که در طول روز با آن سروکار دارد. بابک مسئولیت تدوین استراتژی بلاگ، کنترل کیفی مقالات و ارتباط با نویسندگان فریلنسر مجله گردشگری علی بابا را به عهده گرفته و با همکاری آنها تلاش میکند تا به بهترین نحو از کلیدواژههای باارزش برای پیروزی مجله در جنگ کلیدواژهها استفاده کنند. او با بررسی بهترین نمونهها و ترکیب اصول بازاریابی محتوایی با خلاقیت، روی تکتک مقالات مجله وقت میگذارد تا از هر کدام شاهکاری خلاقانه بسازد. در ادامه مقاله در مورد نویسندگان فریلنسر بیشتر صحبت خواهیم کرد.
جدا از تمام چیزهایی که گفتیم، بابک مدیر پروژه مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا هم هست. او صفر تا صد این برگزاری و داوری این مسابقه را هدایت، کنترل و برنامهریزی میکند. بابک معمولا کمحرف است و بیشتر مواقع هدستش را روی گوشش میگذارد، اما وقتی از بابک پرسیدیم چه نکتهای در تیم محتوا توجهش را جلب کرده گفت: «اینکه هر کسی در حوزه تخصصی خودش کار میکند، یکی از نکات مثبت تیم محتواست.»
جلسات هفتگی تیم محتوا را دوست دارد چون با توجه به فضای دورکاری و جنس متفاوت دغدغههای هر کدام از اعضای تیم، فرصتی است برای همفکری و ارتباطات درونتیمی.
سمیرا، مدیر پروژه مجله گردشگری علیبابا
سمیرا مدیر پروژه مجله گردشگری علی باباست. زیرساختهای فنی مجله را با دقت بررسی میکند، روی استراتژیهای سئویی کار میکند و حواسش هست تا این مجله روزبهروز به مرحله بلوغ خودش نزدیکتر شود. سمیرا همه تلاشش را میکند که موانع به سرعت برداشته شوند و کارها روی روال بیفتد. سمیرا میگوید: «ارتباط با افراد دیگر، پیگیری کارها از آنها، گفتگوها و پیدا کردن راهکار برای حذف موانع و محدودیتها از جذابترین بخشهای کار من است.»
سمیرا دورکاری را از آن جهت دوست دارد که انعطافپذیری بیشتری به زندگیاش داده است. او از اینکه میتواند در ساعتهای مختلف روز، با توجه به درجه اهمیت و اولویت کارها، به آنها رسیدگی کند خوشحال است. هرچند او هم مثل سایر اعضا ترجیح میدهد روزهایی را هم در دفتر روز اول سپری کند تا بین دورکاری و حضور در شرکت تعادل ایجاد شود.
همکاران سمیرا اعتقاد دارند وقتی کاری را به سمیرا بسپاری میتوانی با خیال راحت نفسی تازه کنی و منتظر بمانی تا سمیرا یک تنه به جنگ مشکلات برود و کارها را شستهورفته تحویل دهد. سمیرا هم دلیل آرامش و تسلطش را اینطور بیان میکند که: «اینکه در علی بابا افراد به عنوان کارمند دیده نمیشوند و به نیازهای آنها توجه میشود، باعث شده احساس خوشایندی به کارم و محیط کاریام داشته باشم. هر وقت ناراحت باشم، علی بابا حالم را خوب میکند. صمیمت بین افراد، همدلی بیشتری میآورد.»
سمیرا به آینده خوشبین است. او میگوید: «بدون شک تیم محتوا با وجود همتیمیهایی که کنار تخصص، انگیزه دارند و به کار مشتاقند، میتواند به مسیرهایی وارد شود که پیش از آن هیچکس آن مسیرها را طی نکرده است.»
سمیرا در پایان صحبتها اضافه میکند که دوست دارد فرهنگ «شیرینی دادن» را بیشتر از گذشته در تیم محتوا و کپی رایتینگ جا بیاندازد!
زهرا، مدیر پروژه کتاب سفر
زهرا حدود دو ماه است که وارد علیبابا شده و از همان اول، مدیریت پروژه کتاب سفر را به دست گرفته. بگذارید خود زهرا کمی بیشتر از کتاب سفر برایتان بگوید:
«کتاب سفر یکی از پروژههای دوستداشتنی در علیباباست. این کتاب قرار است همسفر مسافران هر شهر باشد و مثل یک راهنمای کاربلد و دلسوز کاری کند که مسافران بتوانند بدون نیاز به تورلیدر سفر کنند. من در هر مرحله باید فرایند کار تیمهای تولید و انتشار کتابها را برنامهریزی و طبقهبندی کنم. تمام مراحل باید با وسواس و دقت زیادی انجام شود تا کتاب سفر با بالاترین کیفیت و کاربردیترین اطلاعات منتشر شود.»
از زهرا خواستیم که از دوستداشتنیترین بخشهای کارش برای ما بگوید. او گفت:
«کسب اطلاعات کاربردی با جزئیات مفید از شهرهای مختلف ایران و جهان، ارتباط با آدمهای مختلف و بهطور کلی انتشار یک کتاب با اطلاعاتی خاص و منحصربهفرد، جذابترین بخش کار من است.»
او ادامه میدهد: «من عاشق خلقکردن فرایندها و ایدههای جدید هستم. هر کتاب سفر برای من یک سفرنامه جذاب با کلی فرازونشیب است که با تمامکردنش، آرامش و شوق زیادی احساس میکنم.»
زهرا با نگاهی خوشبینانه به این پروژه میگوید: «کتاب سفر برای من یک پروژه ساده نیست. آینده جذاب و پر از موفقیتی برایش میبینم و مطمئنم که در مسیر درستی در حال حرکت است.»
نگاه او به تیم هم همینقدر روشن و پرامید است. این را از لابهلای کلامش میفهمیم. زهرا میگوید: «تیم محتوای علی بابا همیشه ثابت کرده که یک تیم منسجم و خلاق است. من هم خوشحالم که در این قایق و در کنار این تیم پارو میزنم.»
حالا که صحبت از تیم محتوا شد، از زهرا خواستیم که همین فرمان ادامه بدهد و نظرش را درباره تیم محتوا بگوید:
«علاقه من به بودن در تیم محتوای علی بابا دو جنبه خیلی مهم دارد. اول اینکه که بچههای تیم فراتر از همکاران من هستند. آنها برای من دوستانی همدل و یکرنگ هستند که قبل از هر چیز به پیشرفت تیم بهصورت دستهجمعی فکر میکنند. دوم اینکه همه بچههای تیم حرفهای هستند و هرکس در تخصص خودش بهترین است. کارکردن با افراد متعهد، خلاق و حرفهای آدم را سر ذوق میآورد.»
دوست داشتیم از نگاه زهرا، به علیبابا هم نظر کنیم؛ پس از او خواستیم تا کمی علیبابا را برایمان توصیف کند. او گفت: «مهمترین نکته در محیط کار برای من این بود که هر روز با ذوق و علاقه بیدار بشوم و سمت محل کارم حرکت کنم. علیبابا برای من دقیقا چنین فضایی است. علیباباییها حواسشان به همدیگر است و برای توسعه و پیشرفت به هم کمک میکنند.»
یکسری از نکات مهم علیبابا، در ذهن زهرا پررنگتر از بقیه است؛ مثل اینکه در علیبابا هر روز میشود یک اتفاق تازه و خوب را تجربه کرد؛ خوشحالی هر تیم با همه سازمان تقسیم میشود و آدمها با هر موفقیت علیبابا به روزهای اوج و درخشان خودشان نزدیکتر میشوند.
در حالی که گرم صحبتهای زهرا شده بودیم، این را هم از او شنیدیم:
«قبل از اینکه مدرسه بروم، دوست داشتم نویسنده بشوم. این رویا همیشه در زندگی با من بود. به همین خاطر شغلم را هم مرتبط با کلمهها و اعجازشان انتخاب کردم. کتاب سفر برای من مثل یک هدف بزرگ و دوستداشتنی است. این پروژه کلی حس خوب و نور در وجودم روشن میکند. مطمئنم که در کنار تیم محتوا میتوانم هر روز در مسیر رشد قدم بردارم و این پروژه را به بهترین شکل جلو ببرم.»
سولماز، مدیر پروژه پادکست رادیو دور دنیا
سولماز ده ماه است که فرمان پادکست رادیو دور دنیا را به دست گرفته. از او میخواهیم کمی بیشتر از حالوهوای کارش برایمان بگوید. سولماز لبخندی میزند و میگوید: «من در زمان ورودم، بهصورت همزمان روی پروژه کتاب سفر و پادکست رادیو دور دنیا مشغولبهکار شدم و هر دو را پیش میبردم. با توجه به اینکه این دو محصول محتوایی به بلوغ خوبی رسیده بودند، این نیاز حس میشد تا دو نفر بهصورت جداگانه روی هر پروژه کار کنند. در نهایت من روی پروژه پادکست علیبابا متمرکز شدم و در حال حاضر مدیرِ پروژه رادیو دور دنیا هستم. درواقع میتوانم بگویم صفر تا صدش را پیش میبرم.»
پروژه پادکست در نگاه اول پروژه جذابی است! کنجکاویم که گوشهوکنار فعالیتهای سولماز در این پروژه برایمان شفافتر شود؛ بنابراین از سولماز میخواهیم که بخشهای جذابتر کارش را به ما معرفی کند. سولماز اینگونه پاسخ میدهد:
«راستش من آدمی هستم که نیاز دارم کارم متنوع باشد. کاری که مدام به خلاقیت و خلق نیاز داشته باشد. رادیو دور دنیا دقیقا همان زمینی است که حال من را خوب نگه میدارد. مجبورم میکند تا گاهی نقش حمله را بازی کنم، گاهی در دفاع بایستم و بعضی وقتها هم مربی بشوم و کارم را از بیرون گود نگاه کنم.»
وقت آن است که نظر سولماز را درباره تیمش از زبان خودش بشنویم:
«آدم همیشه حس میکند که در تیمها و گروههای دیگر، بیشتر خوش میگذرد؛ اما این درباره من حکم نمیکند! من حس میکنم که در تیم محتوای علیبابا بیشتر از همهجا خوش میگذرد!» او با همان شیطنت بامزهاش ادامه میدهد: «از نظر من تیم محتوای علیبابا، همان اکیپ بچهشیطانهای درسخوانی است که اولوآخر، کُت به تن آنهاست!»
با این تعریف خاص سولماز از تیم محتوا، دوست داریم بدانیم که چه آیندهای را برای این تیم تصور میکند؟ او دراینباره میگوید:
«همان طور که اسم «روز اول» حقیقتا یکی از برازندهترین نامهایی است که میشود روی دفتر مرکزی علیبابا گذاشت، تیم ما هم همین است. برای ما هر روز، روز تازهای است که به کشف و خلق میرسد. برای همین مطمئنم این راه سراسر پر از اتفاقهای تازه است و نقش تیم محتوا در این ماجراها مثل همیشه پررنگ است.»
سولماز علیبابا را پیشرو، پرتلاش و بلندپرواز میبیند. او میگوید: «میل به رشد در علیبابا چیزی است که خیلی به چشم میآید. من کسی را دوروبرم نمیبینم که فقط دنبال گذراندن زندگی باشد. واقعیت این است که تیم علیبابا پر است از آدمهایی که دائما دوست دارند بهتر و بهتر بشوند.»
از نظر سولماز بالاترین ارزشی که در طول این مدت به آن رسیده، این است که دائما در حال یادگیری بوده و همیشه تلاش کرده تا هر روزش بهتر از دیروز باشد.
از سولماز درباره سخن آخر پرسیدیم و جواب شنیدیم:
«قبل از ورود خودم به مجموعه علیبابا، این برند برایم یکی از دوستداشتنیترین برندها بود. طوری که همیشه از آن بهعنوان یک مجموعه جذاب یاد میکردم. آرزو دارم همین طور که الان به پشت سرم نگاه میکنم و از علیبابا بهنیکی یاد میکنم، سالها بعد هم از علیبابا بهعنوان یکی از نقاط عطف مهم زندگیام نام ببرم.»
نگین، کپیرایتر
نگین محتوا، حدودا ۶ ماه است که برای علیبابا قلم میزند. اساسا کار او هم مثل همکار دیگرش متینه، پر از پروژههای متنوع و محتواها و فرمهای خلاقانه است.
اصلا بهتر است کارهایش را از زبان خودش نقل کنیم:
«حوزه تولید محتوا واقعا گسترده است. یادم میآید وقتی در اولین جلسه مصاحبه به من گفتند هر چیزی که قرار باشد در علیبابا به کلمه دربیاید از واحد ما گذر میکند، درست متوجه نشدم که این «هر چیزی» چه چیزهایی را دربر میگیرد؛ اما حالا که درگیر پروژهها و کارهای مختلف شدهام، فهمیدهام که حرف مصاحبهکنندهام از کجا آب میخورد!»
او با لبخندی ادامه میدهد: «حالا تقریبا در اکثر پروژهها حضور دارم اما بیشتر روی تولید محتوا برای شبکههای اجتماعی علیبابا تمرکز دارم.»
آنطور که نگین میگوید کارش دو بخشی است؛ یک بخش وابسته به خلاقیت و بخش دیگر هم نزدیک به روزمرگی. نگین بیشتر آن لحظههایی را دوست دارد که با خلاقیت، ارتباط مستقیم داشته باشد. همچنین میگوید که روی گشاده واحد بازاریابی به کارهای خلاقانه و ایدههای نو، کاری میکند که گوشهای از ذهنش همیشه در حال گشتن، دیدن و خواندن باشد.
نگین درباره تیم محتوا هم نظر مثبتی دارد. او این تیم را یک تیم حرفهای میداند و از تعبیر جالبی برای توصیف همکارانش استفاده میکند: «همکاران من به کم قانع نیستند و میخواهند آن سیبی را از درخت بچینند که در بالاترین نقطه درخت جا خوش کرده. این روحیه روبهرشدبودن برای من یک درس بود و خودبهخود در رفتارهای خود من هم جریان پیدا کرد.»
نگین ادامه میدهد: «وقتی در جمع اینهمه آدم حرفهای قرار میگیری، آرامآرام نگاهت به همه چیز تغییر میکند. هدفها را یکی پس از دیگری رد میکنی و از بالارفتن سیر نمیشوی. آینده تیم محتوا و علیبابا برای من یک تصویر دقیق نیست؛ چون یک تصویر دقیق، ثابت است و تغییر نمیکند اما چیزی که به آن ایمان دارم آیندهای و پر از نوآوریهای جدید است. بیراه نگفتهاند که علیبابا کوه بدون قله است.»
اینطور که از صحبتهای نگین متوجه میشویم، علیبابا برایش شبیه یک دانشگاه بزرگ است. او میگوید از نظرش آدمهای باتجربه و بزرگی اینجا کار میکنند که دیدن کار و حتی منش آنها برایش پر از یادگیری بوده.
بهعنوان کلام آخر از نگین میخواهیم که ما را با یک خاطره خوش بدرقه کند. او تعریف میکند:
«یکی از خاطرات شیرین من مربوط به ماه اولی میشود که وارد علیبابا شدم. قرار بود که برای مسابقه سفرنامهنویسی علیبابا یعنی پروژه هزارویکسفر سناریوهای ویدیویی بنویسم. بعد هم قرار شد که خودم یکی از همان سناریوها را اجرا کنم. با وجود اینکه بارها تجربه دوربین داشتم، این پروژه طور دیگری به دلم نشست.»
متینه، کپیرایتر ارشد
متینه کپیرایتر تیم است. از وقتی الفبا را یاد گرفته، صفحه سیاه کرده؛ تا همین امروز که نویسندگی خلاق را با مفاهیم بازاریابی محتوایی گره میزند و برای علی بابا مینویسد. هر جا و در هر پروژهای که نیاز به نوشتن باشد، سروکله متینه پیدا میشود. محتوای شبکههای اجتماعی علی بابا، بعضی مقالههای مجله گردشگری علی بابا، کپیرایتینگ، محتواهای مربوط به کمپینها و هر آنچه که لازم باشد از زیر قلم متینه میگذرد.
متینه آن دسته از کارهایش را دوست دارد که بتواند در آنها خلاقیت خودش را بروز بدهد. او میگوید: «روزهایی که خلاقیتم به ثمر مینشیند بیشتر از بقیه روزها احساس مفید بودن میکنم. به همین دلیل ایدهپردازی و خلق فرمهای جدید ارائه محتوا و کپیرایتینگ را بیشتر دوست دارم.»
برای متینه، علی بابا جایی است که توانسته در آن تمام حواسش را به کار بیاندازد، استعدادهایش را به میدان توانایی بیاورد و برای تقویتشان با چالشها دستوپنجه نرم کند. دورکاری هم چیزی است که تحملش در ابتدای کار چندان برای متینه راحت نبود، اما الان جوری با دورکاری اخت شده که به قول خودش، فقط با ترفند مادر حسنکچل میتوانید از خانه بیرونش بکشید!
اگر از متینه بپرسید چه چیزی در تیم محتوا، پایبندش میکند میگوید: «بودن در یک تیم حرفهای، آدم را حرفهای میکند. کسانی که حرفت را میفهمند و تو هم منظور آنها را درک میکنی. در تیم محتوای علی بابا هر شخص به معنای واقعی مفید است و پر از ایدههای خلاقانه برای نوآوری.»
یوسف، سرپرست تیم محتوا و کپیرایتینگ علیبابا
یوسف، مدیر تیم محتوا و کپیرایتینگ علی بابا، به عمق معنای هر واژه حساس است. ذرهبینی به دست دارد و از جزئیترین ارزشها در کلام علی بابا حراست میکند. او هم مثل هر مدیر دیگری در علی بابا در تمام ساعات طول هفته با اعضای تیم در ارتباط است تا گرهها را باز کند و موانع را از سر راه تیم محتوا بردارد. یوسف حواسش به همه چیز هست، از حال خوب اعضای تیم بگیرید تا حال خوب پروژههای تیم بازاریابی.
یوسف هم عاشق خلاقیت است. وقتی از او میپرسیم کدام وجه از کارش را بیشتر دوست دارد، میگوید: «همه بخشها برایم جذابند، اما پروژههایی که خلاقیت بیشتری بخواهد بدون شک جذابترند؛ منظورم پروژههایی است که لازم است با رویکردی خلاقانه، راهکارهایی برای حل یک مساله پیدا کنم.»
یوسف جلسهای هفتگی برای تیمش تدارک دیده که در این جلسه بتوانند از کارهایشان برای هم بگویند و از ایدههای هم استفاده کنند. او میگوید: «این جلسات هفتگی اصلیترین کارکردشان ایجاد هماهنگی بین اعضای تیم است. همچنین دلتنگی روزهای دورکاری را به شکل موثری از بین میبرد و فرصتی برای گپوگفت به ما میدهد.»
یوسف بیشتر از سه سال است که در علی بابا حضور دارد. وقتی از مدت طولانی حضورش در علی بابا میپرسیم، میگوید: «روحیه امیدوار، الهامبخش و پرانرژی علی باباییها در تمام سطوح من را پایبند علی بابا کرده است؛ روحیهای که باعث شده من هم مانند آنها حتی یک لحظه از فکر توسعه و پیشرفت برای خودم یا سازمان عقبنشینی نکنم. این جمله معروف که حتما آن را خیلی شنیدهاید، کاملا واقعیست؛ علی بابا واقعا کوه بدون قله است!»
نظر یوسف را در مورد تیم فعلی محتوا و کپیرایتینگ و برنامههای آینده تیم پرسیدیم؛ با لحنی قاطع، امیدواریاش را نشان میدهد و میگوید: «من معتقدم در حال حاضر یکی از بهترین تیمهای محتوای ایران را در علی بابا داریم. تیمی حرفهای که برای طراحی و اجرای انواع برنامههای محتوایی توانمند است. اعضای تیم رویکردی خلاق به حل مسائل دارند و روحیه کار تیمی و همدلی در تیم برقرار است. در آینده هم توسعه بیشتری روی محصولات محتوایی علی بابا خواهیم داشت؛ چه کمی، چه کیفی». یوسف در ادامه اشاره میکند که درباره توسعهای از جنس تحول و عوض کردن قواعد بازی صحبت میکند، نه تغییرات کوچک!
یوسف هم درست مثل سایر اعضای تیم از دورکاری استقبال میکند و میگوید اثربخشیاش بیشتر است، اما دوست دارد هرازگاهی بیاید روز اول و همکارانش را از نزدیک ببیند تا دلتنگیاش از حد نگذرد!
تیم نویسندگان فریلنسر علیبابا
تیم محتوای علیبابا به این هفت نفر محدود نمیشود و تحریریهای به وسعت ایران دارد. علیبابا جمعی از نویسندگان و کارشناسان محتوای خوشذوق را دور هم جمع کرده است تا از راه دور و از شهرهای مختلف، محتوای ناب گردشگری برای مجله گردشگری علیبابا خلق کنند.
همان ابتدای مطلب گفتیم که بابک مسئولیت ارتباط با این تیم را به عهده گرفته است. اگر در مجله گردشگری علیبابا دقت کرده باشید متوجه میشوید که هر مقاله به قلم کدام یک از این نویسندگان نوشته شده است. با کلیک روی عکس نویسنده هر مقاله هم میتوانید سایر مقالههای آن نویسنده را هم بخوانید.
قصه ما به سر رسید؟
ممکن است فکر کنید حالا که یکی از داستانهای علی بابا را برایتان تعریف کردیم، با همه اعضای تیم محتوا و کپی رایتینگ علی بابا آشنا شدهایم و از نزدیک شاهد کارها، پروژهها و دغدغههایشان بودیم، وقت آن است که بگوییم قصه ما به سر رسید؛ اما راستش را بخواهید، قصههای این شکلی هیچ وقت به پایان نمیرسند. این جور داستانها، قصه تلاش و توسعهاند و تا هر وقت که دنیا برقرار باشد، ادامه پیدا میکنند.
تا کلمه هست، تیم محتوا و کپی رایتینگ علی بابا هم هست. تا وقتی زور قلم بچربد و داستانها را روایت کند، هیچ قصهای به سر نخواهد رسید. پس تا داستان بعدی منتظر بمانید و بدانید داستانهای علی بابا تمام نمیشود؛ این ماییم که از داستانی به داستانی دیگر منتقل خواهیم شد.
یعنی یه روز علی بابایی میشم؟!
سلام سپیده عزیز 🙂
چراکه نه؟
خیلی با لذت خوندم و واقعا کارکردن با آدم حرفهای خیلی لذتبخشه. امیدوارم همیشه در قله باشید. من با سولماز و سمیرا خیلی احساس نزدیکی کردم. یوسف هم که جای خود دارد.😍